به تازگی از قول دکتر احمدعلی کیخا، معاون محترم طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست نکات جالبی درخصوص امضای تفاهمنامه سازمان متبوع ایشان و سازمان گردشگری درخصوص مجوز گردشگری در شبه جزیره آشوراده منتشر شد.
ایشان گفتهاند که این تفاهمنامه بزرگترین اشتباه مدیریتیشان بوده و صرفا یک مصلحتاندیشی مدیریتی بوده است.
درست زمانی که خبر تغییر کاربری آشوراده منتشر شد نگارنده به جناب آقای دکتر کیخا این پیامک را ارسال کردم : «سلام آقای دکتر کیخا، خبرهایی که از گلستان رسید ما را شوکه کرد. واگذاری آشوراده و منتفی شدن انتقال جاده گلستان قابل پذیرش نیست. من شخصا از شما انتظار دیگر داشتم». ایشان جواب دادند: «سلام دکتر نگران نباشید».
من مجددا پاسخ دادم: «دکتر جان من به پست و مقام شما کاری ندارم. شما را همکار دانشگاهی خودم میدانم و دلم نمیخواهد شما با این تصمیمگیریها شریک شوید. صندلیها به هیچکس وفا نمیکند. آنچه میماند مردانگی ما در مقابل سودجویان است. باور کنید اگر استعفا داده بودید بهتر بود. از جسارت عذر خواهی میکنم».
این تبادل پیامکی آغازی بود بر یک رشته مقالات و جلسات مداوم و موج رسانهای در مقابل اشتباه تاریخی مقام مسئول در سازمان حفاظت محیطزیست. یکی از این جلسات ملاقاتی بود که اینجانب به اتفاق ۲نفر از منتقدان این تفاهمنامه (خانم دکتر قلیچیپور و آقای عباس محمدی) در جلسهای مشترک با خانم دکتر ابتکار، آقای مهندس درویش و آقای دکتر میگونی در ۲۷اسفندماه در دفتر ریاست سازمان حفاظت محیطزیست داشتیم. جلسه یک ساعته ما متأسفانه بدون نتیجه بود. خانم دکتر ابتکار به سختی از این تفاهمنامه حمایت میکرد و سخت معتقد به استفاده از ظرفیت بخش خصوصی در گردشگری در مناطق حفاظت شده بود. مضمون کلام ایشان فشاری بود که بنا به گفته ایشان «به دیوار سازمان حفاظت محیطزیست وارد میشود و اگر بیش از این مقاومت کنند، دیوار به کلی خراب میشود». تنها لطفی که به ما شد در قبال درخواست داوطلبانه ما برای مطالعه این جزیره و بازبینی طرح مدیریت، از طرف مدیریت محترم دفتر زیستگاهها از ما خواسته شد که نظر کارشناسی خود را در مورد گزارش پوشش گیاهی و طرح مدیریت به سازمان ارائه دهیم.
سرزمین شغالها
سرمایهگذاری که زمانی توانسته بود سند آشوراده را به نام تشکیلات خود کند، اگرچه با حکم دادگاه محکوم به سپردن سرزمین آشوراده به صاحبان اصلی آن یعنی شغالها شد، اخیرا در مصاحبهای با روزنامه شرق نکاتی گفت که خیلیها را متعجب کرد:
«من قبل از اینکه آنجا را ببینم تصورم این بود که آنجا یک جزیره زیبا و ارزشمندی است اما وقتی دیدم فهمیدم جزیره آشوراده ارزش زیستمحیطی ندارد، اصلاچیزی ندارد، فضای فوقالعادهای نیست که تصور شود مشابه آن در جایی وجود ندارد. آنجا سرزمین شغالهاست، غیراز زوزه شغال چیزی نمیشنوید. در آب ساحلش هم غیر از مار چیزی دیده نمیشود. فکر نکنید در آشوراده درخت و ساحل آب خاصی هست. آنجا بیشتر تمشک و انار ترش دارد. چیز ارزشمندی ندارد. چهارتا قرقاول را هم که آنجا میآید، شکار کردهاند. آشوراده اگر قرار است حفظ شود باید مردم بیایند استفاده کنند، نه شغالها. الان آدم یک ساعت هم آنجا دوام نمیآورد، اگر بخواهیم طبیعت آنجا را حفظ کنیم انسان عاقل باید حفاظت کند، اگر جزیره به سگ و گرگ و شغال و آب دریا داده شود که حفظ نمیشود. ما باید برویم آنجا، تا شغالها فرار کنند، به جایش آهو بیاید، پرندههای خوشگل بیاید اما اگر حفظ محیطزیست یعنی حفظ شغالها من اصلاچیزی سردر نمیآورم پس. چنان میگویند زیستگاه حساس که آدم فکر میکند آنجا خبری است، چه حساسیتی؟ تا انسانها نروند چنین محیطهایی حفظ نمیشود. محیطزیست که به امان خداسپردن، به باد و توفان و دریا و حیوان سپردن حفظ نمیشود. من دنبال سود و پول که نیستم، همین الان آشوراده که پر از شغال و مار است و هیچچیزی ندارد. قول میدهم اگر بدهند دست من، کاری میکنم که ظرف ۲سال، سالانه ۶٠٠، ۵٠٠هزار مسافر را آنجا پذیرش کنم، سودش برای شما، ضررش برای ما».
اتفاقا میخواستم با این سرمایهگذار سخاوتمند همدردی کنم و بگویم که من هم بهعنوان یک زیستشناس چیزی در آشوراده نیافتم! طوری میگویند آشوراده که آدم فکر میکند اینجا هاوایی است. اینجا جز مشتی شغال و پرنده و مار و انار وحشی و سازو و تعدای علف ماسه دوست و شور دوست چیز دیگری نیست. آخر کدام گردشگر پول میدهد بیاید آشوراده مار و شغال و سازو ببیند؟ او به درستی گفته است که اگر میخواهید آشوراده جذاب شود باید در آنجا حسابی دستکاری کنید. حیوانات قشنگ بیاورید. درختان و گلهای قشنگ بکارید. آنقدر آدم ببرید که شغالها فرار کنند. شاید تنها نقطه مثبت آشوراده برای سرمایهگذارها آب دریا است که طبعا برای گردشگر ایرانی (و نه الزاما اروپایی) مزیتی است که چون جزیره کیش میتواند برای این بخش از مردم انگیزهای شود برای خرج کردن پولهایشان.
احتمال بیابانزایی در میانکاله
شوربختانه باید عرض کنم که آب در میانکاله و دریای مازندران به سرعت در حال عقب نشینی است. بهطوری که دیگر آشوراده هم جزیره نیست و به میانکاله متصل شده است. عقبنشینی آب باعث شده که بخش عمده تالاب میانکاله هم خشک شود. خاک آشوراده کلا ماسهای است. این شاید یکی از مهمترین ویژگی این شبه جزیره باشد. با توجه به اقلیم میانکاله که بهشدت گرم است، تخریب در میانکاله و آشوراده با همراه شدن پدیده عقب نشینی آب دریا و افزایش گرمایش کره زمین و ادامهخشکسالی مساوی است با شکلگیری کانون بیابانزایی در شرق سواحل دریای مازندران. اصرار بر اجرای طرح گردشگری در منطقهای که هم از نظر اقلیمی، هم از نظر تغییر شدید سطح آب و هم از نظر پوشش گیاهی بهشدت ناپایدار است، اشتباهی است بسیار بزرگ که امیدوارم مسئولین محترم با اخذ تدبیر از اصرار خود دست بردارند. ادامه آتشسوزی در آشوراده و نابودی پوشش گیاهی روند بیابانی شدن را افزایش میدهد و دیری نمیپاید که حجم عظیم ماسههای این منطقه با باد و توفان تل ماسههای بیابانی را شکل میدهند. فراموش نکنیم زمانی نه چندان دور در سواحل دریاچه ارومیه پلاژهای فراوانی بود، هتلهای زیادی بودند و گردشگران از سراسر ایران و جهان به آنجا میرفتند. امروز آنچه در ارومیه میبینیم بیابانی بیش نیست و ماسههای ساحلی آن منشأ شکلگیری تل ماسههای بیابانی شده است.
نتیجه آنکه باید اقرار آقای دکتر احمدعلی کیخا به اشتباه تاریخی را به ایشان تبریک گفت و از ایشان خواهش کرد که قبل از آنکه صندلی معاونت را به کس دیگری بسپارند خودشان انشای غلط را اصلاح کنند و از فاجعه دیگری در منطقه امن آشوراده جلوگیری کنند. وگرنه چندان دور از ذهن نیست که مدیر مصلحتاندیش دیگری بیاید و این داستان بیتدبیری زنجیره وار زیستبومهای باقی مانده کشور را تخریب و به بیابانی غیرقابل حیات تبدیل کند.
حسین آخانی/ همشهری
لینک کوتاه : http://iann.ir/?p=9698