پایگاه خبری کشاورزی و منابع طبیعی(IANN)/اسماعیل کهرم*: کشورهای پیشرفته که بیش از ۵۰ سال است اهمیت توجه به مسائل زیست محیطی را آموختهاند، هنوز هم نمیتوانند به طور کامل ادعا کنند مردمان و شهروندانشان اهمیت و لزوم توجه به مسائل زیستمحیطی را آموختهاند چه رسد به مردم کشور ما که دانش شان درباره طبیعت و محدودیت آن بسیار ناچیز است.
ما مردمی هستیم که در کشوری در حال توسعه زندگی میکنیم. با وجود این، با زدن یک کلید، نفت وارد سیستم گرمایشی ما میشود، با زدن کلید دیگر میتوانیم هر چقدر بخواهیم گاز مصرف کنیم و با اشارهای کوچک میتوانیم تا هر اندازه که لازم داریم و نداریم از آبی با بهترین و بالاترین کیفیت که نظیر آن در کشورهای توسعه یافته فقط به صورت کم و محدود بدون وارد شدن به شبکه آب لوله کشی شهری تولید میشود، بهره مند شویم. این فراوانی نعمت و در دسترس بودن آن باعث شده مردم ما قدر این مواهب خدادادی کمیاب را ندانند و تصور کنند همه این نعمتها و ذخایر دائمی و تمامنشدنی است و بهعنوان امری عادی با آن برخورد کنند.
به خاطر دارم که زمانی در کمیته محیط زیست شورای شهر تهران فعالیت داشتم، هر هفته یک جلسه و چند بازدید داشتیم اما هر زمانی که با مسالهای در سطح شهر تهران برخورد میکردیم متوجه میشدیم ریشههای تمام این معضلات فرهنگی است. برای مثال اینکه مردم زیاد کاغذ مصرف میکنند، آب، برق، انرژی، سوخت و سایر ذخایر ملی محدود را زیاد و با اسراف مصرف میکنند به دلیل ضعف فرهنگسازی است. اگر ما به مردم بگوییم که اینها یک منابع محدود و تمام شدنی هستند که نه تنها برای آیندگان و فرزندان آنها بلکه برای خودشان و در همین مدت محدود حیات هم ممکن است به حد نصاب نرسیده و تمام شود، شاید در مصرف شان تجدید نظرکنند. از افرادی که اطلاعات درست ندارند نمیتوان انتظارداشت برخورد مناسبی با این مساله داشته باشند.
در گذشته تلویزیون و رسانههای دیداری برای مردم اصلیترین ابزار اطلاعرسانی بودند اما این روزها شبکههای اجتماعی این نقش را بر عهده گرفته و رسانهها تا حد زیادی به حاشیه رفتهاند. رادیو نیز یکی از اصلیترین وسایل ارتباطی بود که با جدالی تنگاتنگ با تلویزیون وارد صحنه شد و برای افرادی که امکان تماشای تلویزیون را نداشتند یا راننده بوده و دائم در سفر بودند به ابزاری جدی تبدیل شد. با این وجود هنوز هم بیشترین استفادهکنندگان وسایل ارتباط جمعی مخاطبان تلویزیون هستند. با این وجود رسالت روزنامهها در عصر حاضر با آن چیزی که در غالب تلاش آگاهسازی در رسانههای تصویری مانند تلویزیون و سینماشاهد آن هستیم تفاوت اساسی دارد. برای مثال فرد خودش به صورت انتخابی و بر اساس سواد و آگاهی تمایل دارد روزنامه تهیه کرده و برای آن حتی پول بپردازد در حالی که درباره رسانههای تصویری مانند تلویزیون فرد هیچ حق انتخابی ندارد و صرفا محتوای پیام را دریافت میکند. بنابراین قصد مخاطب و خریدار روزنامه آگاهی و افزایش سطح سواد و معلومات است در حالی که نیت اصلی تماشاچی رسانه تصویری بیشتر جنبههای تفریحی و سرگرمی است و آموزش در حاشیه قرار دارد.
حالا نکته مهمی که لازم است اینجا متذکر شوم و شنیدن آن بسیار مهم است، تلاشی است که در برخی رسانهها و به ویژه رسانه ملی انجام میشود که در آن نه تنها آموزش و فرهنگسازی در باب مسائل زیست محیطی انجام نمیشود بلکه نتیجه این تلاش هادر اغلب موارد نتیجه عکس دارد. متاسفانه در حال حاضر برخی از رسانهها مخصوصا رسانههای تصویری مثل تلویزیون و سینما نه تنها آموزش درست و اطلاعرسانی انجام نمیدهند بلکه این تلاشها در اکثر موارد نتیجه عکس داشته و حتی باعث بدآموزی میشود. برای مثال چندی پیش در یک فیلم سینمایی که بازیگر معروفی در آن بازی میکرد صحنهای اجرا شد که خشم و عصبانیت مرا برانگیخت. این فرد برای نشان دادن عصبانیت خود شاخه درخت بید مجنونی که در سر راهش بود را شکست تا به این طریق نشان دهد عصبانی است. یا در فلان فیلم دیگر که در ایام نوروز در تلویزیون پخش میشد و در آن خیلی هم ادعای حمایت از محیط زیست و پلنگ مازندران مطرح بود، بازیگر نقش اصلی برای اینکه همسر و فرزندانش صدای مکالمه او با یکی از اقوام را نشوند، دوش آب حمام را باز کرد و ساعتها در این حالت با فامیل خود صحبت کرد تا صدایی بیرون نرود. این اقدامات به ظاهر ساده هرچند در موضوع فیلم نقشی ندارد اما تاثیری که نباید بگذارد را بر ذهن و رفتار بیننده -مخصوصا اگر این فرد کودک باشد- میگذارد و این رفتارهای ضد فرهنگی و انسانی به رفتار عادی بین نسل جدید تبدیل میشود. رسانهها باید بدانند همه رفتارهای ریز و درشت آنهازیر ذره بین قضاوتهای مردم و خبرنگاران قرار دارد و تکتک این رفتارها برای مردم مهم و اثرگذار است.
افرادی که در فیلمها و سریالهای مختلف میخواهند مساله مهمی را به افراد آموزش دهند به همان نسبتی که میتوانند آموزشی درست و منظم در کشور و نسل جوان ایجاد کنند، امکان باآموزی هم دارند و میتوانند با دخالت مستقیم و غیرمستقیم در این مسائل وحتی با رفتارهای خودشان برای نسل جوانی که از آنها الگو میگیرند مهم و موثر باشند. بارها دیده شده در موارد مختلفی جوانانی که الگوی بخش اعظمی ازمردم هستند، با رفتار ناپخته خود بخش اعظمی از طرفدارانشان را ترغیب به این مسائل ناهنجار می کنند. باتمام این تفاسیر باید گفت هدف اصلی آموزش و تبیین مسای زیستمحیطی درکشور ما آموزش و فرهنگسازی است. آموزش کودکان برای حفظ محیط زیست و حفاظت از طبیعت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ از این رو هزینهای که در این راه صرف شود، قطعا سود آن تا چند سال دیگر چند برابر خواهد شد.
صرف هزینه در زمینه آموزش به معنای برداشتن گامهای مثبتی در این راستاست که در دولت یازدهم با توجه به شرایط نامناسب مالی قدمهای بزرگ و سازندهای در این راه برداشته شده است. مقام معظم رهبری ۱۷ اسفندماه ۹۳ در دیدار با جمعی از مسئولان عرصه محیط زیست کشور بر توسعه فرهنگ و آموزشهای محیط زیستی تاکید کردند که این مساله نشان از اهمیت موضوع دارد. سال گذشته در آمریکا ۸۸ میلیارد دلار صرف تهیه فیلم و ۸۱ میلیارد دلار صرف تهیه بازیهای رایانهای شد در حالی که کل گردش مالی سینماهای ایران از تهیه تا اکران فیلم در سال ۹۳ حدود ۱۲۰ میلیارد تومان بوده است که رقم بسیار ناچیزی است.
* مشاور عالی سازمان حفاظت محیط زیست