پایگاه خبری کشاورزی و منابع طبیعی(IANN)/ صباالسادات حسینی: مدافعان محیط زیست و حفظ حقوق حیوانات از اینکه حتی کوچکترین خراشی بر بدن یکی از حیوانات بیفتد ناراحت میشوند و با دیدی احساسی و البته انسانی دوست دارند حق حیات از هیچ حیوانی گرفته نشود، در حالی که برخی افراد هستند که تنها منبع درآمدشان شکار و فروش حیوانات است. به واسطه رشد شهرنشینی و بیرونق شدن مشاغلی نظیر کشاورزی و دامداری در برخی نواحی کشور مانند روستاهای شمالی تنها منبع درآمد و معاش مردم صید و شکار است و نمیتوان این تنها راه معاش را از آنها گرفت. با وجود این، ضوابط و نواحی که شکار در آنها مجاز است و گونههایی از حیات وحش به واسطه بیشتر بودن تعدادشان قابلیت شکار دارند، از سوی سازمان محیط زیست مورد توجه قرار گرفته و میگیرد. مشاور عالی سازمان حفاظت محیط زیست بیشک یکی از دلسوزترین افراد در زمینه حفظ گونههای گیاهی و جانوری در کشور است که با دیدی منطقی شکار ضابطهمند را مجاز میداند. اسماعیل کهرم معتقد است اگر شکار به طور کلی ممنوع شود شکار غیرمجاز زیاد میشود.
قوانین فعلی که درباره شکار در سازمان حفاظت محیط زیست وجود دارد به نظر شما چقدر کافی است و در کدام قوانین امکان و لزوم بازنگری وجود دارد؟
قوانین شکار در محیط زیست ایران بسیار گسترده و با ذکر جزئیات است. با وجود این، هر از گاهی بازنگری و تغییراتی نیز در آن صورت میگیرد. برای مثال شکار پرنده در کشور متوقف و محدود به نقاط خاصی از کشور است. در استان فارس چون کبک و تیهو زیاد شده است مجوز شکار این گونهها صادر شد. با وجود این، این مجوز نیز به هر کسی و در هر شرایطی داده نمیشود. افرادی که مجوز شکار میگیرند باید در درجه اول در گذشته در این زمینه تخلفی نداشته باشند و سابقه آنها به طور کلی مورد بررسی قرار میگیرد تا در زمینه حیوانات و محیط زیست تخلفی انجام نداده باشند. در درجه دوم این مجوز فقط به مردم بومی همان استان یعنی فارس داده میشود و برای مثال فردی از یاسوج نمیتواند بیاید و درخواست مجوز شکار برای فارس را مطرح کند. با وجود این، شکار غیرمجاز در نقاط مختلف کشور انجام میشود و برای مثال در کهگیلویه و بویر احمد یا یاسوج نیز شاهد شکار گونههای مختلف پرندگان هستیم در حالی که سازمان محیط زیست مجوزی برای این کار صادر نکرده است. مجوزهای شکاری که از سوی سازمان صادر میشود مشخص و محدود است و برای گونههای خاصی تنها این مجوزها صادر میشود. این مجوزها برای این صادر میشود که ما نشان دهیم طرفدار شکار ضابطهمند هستیم.
برخی مدافعان شکار معتقدند ممنوعیت شکار باعث میشود شکار غیرمجاز در کشور افزایش پیدا کند و این افراد معتقدند کشته شدن محیطبانان و مشکلاتی که برای آنها در حفظ و حراست از حیات وحش ایجاد میشود ناشی از همین طرح ممنوعیت شکار است.
ما هم به این مساله اعتقاد داریم. اگر شکار به کل محدود شود افرادی که شکارچی حرفهای هستند و عادت دارند حتما گوشت شکار بخورند تمنا و فرصت بیشتری برای شکار پیدا میکنند و از این طریق شکار غیرمجاز بیشتر میشود. مسالهای که اینجا وجود دارد این است که خود طرفداران شکار میدانند تعداد زیادی از پرنده یا چرنده وجود ندارد که بخواهند نابود کنند. در کشور ما در حال حاضر فقط ۱۱۰ هزار راس چهارپای قابل شکار وجود دارد. در مقابل این ۱۱۰ هزار چهارپا، حدود یک میلیون و نیم اسلحه در دست مردم وجود دارد که هر اسلحهای هم اگر صدتا فشنگ داشته باشد این یعنی ۱۵۰ میلیون فشنگی که برای نابودی ۱۵۰ میلیون گونه حیات وحش کافی است. با این وضعیت چیزی از حیات وحش باقی نمیماند و آنهایی که طرفدار شکار هستند باید خودشان بهتر بدانند با این وضعیتی که آنها و افراد مانند آنها در پیش گرفتهاند دیر یا زود چیزی از حیات وحش کشور باقی نمیماند. این افراد اگر به فکر خودشان نیستند باید به فرزندانشان فکر کنند که چگونه میخواهند بعد از آنها در این دنیای خالی از گیاه و حیوان زندگی کنند.
طرح پرورش برخی گونهها نظیر آهو برای شکار و فرستادن به عنوان طعمه آیا میتواند باعث شود این شکارها سازماندهی شده باشند و نظارتی بر آنها صورت بگیرد و آیا میتواند باعث شود از این راه برای سازمان محیطزیست درآمدزایی شود؟
به تازگی شاهد عنوان شدن طرحی برای تکثیر و پرورش مصنوعی حیوانات و رها کردن آنها برای شکار هستیم. ما به جای این کار توصیه میکنیم کسانی که در این زمینه طرحی دارند یک منطقه مانند خارتوران یا کویرهای مرکزی در رفسنجان را بگیرند و با ایجاد زیستگاه و مرتع و آوردن آب به آنجا باعث تکثیر و پرورش طبیعی گونههای مختلف شوند. وقتی این مرتع ایجاد شود آهو خودش به صورت طبیعی در آنجا تکثیر میشود و از این طریق حیواناتی که وحشی هستند و از این حیوانات اهلی تغذیه میکنند نیز به این زیستگاهها وارد میشوند. این زیستگاه دیگر منحصر به آهو و گونههای مانند آن نیست و سایر حیوانات نظیر گور یا گورخر هم به آنجا آمده و ظرف مدت زمانی کم آنجا به محل زندگی انواع حیوانات اهلی و وحشی تبدیل میشود. سازمان حفاظت محیطزیست مدافع حقوق حیوانات است و دنبال تکثیر و افزایش آنهاست. طبیعی است که هیچگاه برای تامین نیازهای نفسانی جمعی که خون جلوی چشمشان را گرفته چنین اقدامی نخواهد کرد. طبیعی است که سازمان هیچگاه آهو پرورش نمیدهد تا آن را طعمه عدهای کند که خون جلوی چشمشان را گرفته و فقط میخواهند نابود کنند. این اقدام مخالف قوانین طبیعت است.
برخی مدافعان شکار معتقدند برخی گونهها مانند کلاغ زاغ برای طبیعت ضرر دارند و باید شکار شوند تا تعادل محیط زیست برقرار شود. نظر شما چیست؟
متاسفانه برخی افراد که خون جلوی چشمشان را گرفته و عمری با شکار و اسلحه زندگی کردهاند این روزها خودشان را مدافع محیط زیست و طبیعت معرفی میکنند و در این میان اظهاراتی میکنند که نشان میدهد نه تنها از محیط زیست بلکه از هیچ مساله دیگری که مربوط به حیات وحش کشور است هیچ اطلاعی ندارند. این افراد که دشمن حیوانات و حیات وحش هستند خودشان را مدافع آن و دلسوز جا میزنند و کسی نیست از آنها بپرسد تو که خودت را مدافع محیط زیست و حفظ حیات وحش کشور میدانی چرا عمری اسلحه به دوش داشتی و در دشتها و مراتع کشور دنبال این بودی که ببینی کدام حیوان زبان بسته را میتوانی هدف قرار دهی؟ از این فردی که مدعی است برای حفظ حیات وحش و برای اینکه کلاغ زاغ تعادل آن را به هم میزند باید آنها را شکار کرد میپرسم آیا تو بهتر از خدا و خالق این جانوران از ضرورت و لزوم حیات یافتن آنها آگاهی داری؟ طبیعی است که نه تنها کلاغ زاغ بلکه هیچ موجود زنده دیگری در طبیعت بیدلیل خلق نشده و هیچ کس حق ندارد بر اساس تشخیص خودش برای کشتن این موجودات زنده حکم صادر کند. زاغچهها در طبیعت کار میکنند و نقشی دارند که اگر حذف شود چرخه طبیعی به هم میخورد.
منبع: روزنامه آرمان