اما هر نوع تشکل دیگری هم اگر قرار بود اینگونه از منابع دولتی و عمدتا درآمد نفت تغذیه و از سویی از احساسات پاک اما فاقد تجربه بهره بگیرد، سرنوشتی مشابه مییافت؛ سرانجامی که راه از آن احساسات و آرمانهای زیبا اما ذهنیگرایانه فاصلهها گرفته بود. تجربه ستاد دیروز و وزارت جهاد سازندگی خلف بیش از همیشه به ما آموخت که رمز بالندگی تشکلهای غیردولتی تنها از طریق اتکا به قابلیتهای عناصر درون خود است. تجربه احساسیگریهای آن سالهای دور به ما بیشتر نشان داد که گامنهادن در مسیر اعتلای کشاورزی با ارایه کمکهای رفاهی و تدارکاتی به کشاورزان تفاوتی آشکار دارد و چهبسا آنان را از ایستادن بر پای خود دور و دورتر نماید که البته هم نمود. آنانی که طی صدها سال همزیستی با طبیعت، تکیه بر قابلیتهای خود را بهخوبی آموخته و در تشکلهای اجتماعی خودجوش پیرامون منابع آب یا زمین مشترک، از مدنیترین هستههای اجتماعی بهشمار میآمدند. اکنون سالیانی است که ترجیعبند و زینت کلام مدیریت خرد و کلان بخش دولتی کشاورزی استفاده مکرر از راهبرد کشاورزی پایدار و سیاست واگذاری تصدیگری به بخش خصوصی است.
بدون تردید دستیابی و تحقق این راهبردها از آرزوهای تمامی آنانی است که دل در گرو پایداری این آب و خاک و گام در مسیر توسعه کشاورزی و حفظ منابع دارند. اما پرسش این نوشتار از مدیران این عرصه آناست که آیا هرگز برای نیل به این راهبردهای اساسی نقشهراه مدون و زمانبندیشدهای طراحی کردهاید؟ اگر که تنها به نحوه و شاخصهای گزینش تولیدکنندگان نمونه کشور در مراسم هفتم دیماه سالجاری نگاهی بیفکنیم از راهبرد کشاورزی پایدار جز یکتعارف، نشانهای نخواهیم دید. تولیدکنندگانی که چهبسا برای دریافت عملکرد بیشتر بر مرکب ازنفسافتاده خود فشاری دوچندان آوردهاند. اما نکته محوری این یادداشت اینکه اگر به مواضع و مصاحبههای مکرر مسوولان مختلف بخش دولتی در ارایه برنامههای انجامشده و آتی نگاهی بیفکنیم میبینیم که هنوز کشاورزان و تولیدکنندگان را از زمره گروههای محتاج به کمکهای فوری میپنداریم. چنین نگاهی از ترحم و کمکهای فوریتی گرچه تنور را برای تداوم ساختار حجیم دولتی گرم نگه میدارد تولیدکنندگان را نیز بهمثابه خوداتکاترین گروههای اجتماعی وابسته به ساختار دولت و ناتوانتر میکند.
برای اینکه راهبرد اجتنابناپذیر واگذاری تصدیگری در بخش کشاورزی به نهادهای غیردولتی را از کلیشه تکرار در گفتار به عرصه عمل بیاوریم ناگزیریم شرایطی فراهم آوریم که تولیدکنندگان در زیر چتر تشکلهای مربوط به هر شاخه خود گرد هم آیند. در این رویکرد بدون تردید جدا از تمرین و ممارست در مناسبات مدنی، بسیاری از خدماتی که بخش کمتحرک دولتی نیز از لابهلای انبوه مکاتبات و ترافیک کند به آنان عرضه میکند، در روندی کمچالشتر انجام خواهد شد. با گامهای جدیتر در این جهت است که میتوانیم به تحقق شعار کلیشهای واگذاری تصدیگری به مردم و کاهش تابلوهای متعدد در ساختار دولتی امیدوار باشیم.
خانه کشاورز که پس از ٢٠سال تجارب مدیریت کلان دبیرکل آن در بخش دولتی کشاورزی تاسیس شد، میتوانست و میتواند کانون تبلور و ستادی فعالتر برای ساماندهی و فعالتر ساختن تمامی تشکلهای تولیدی کشاورزی بهشمار آید. خانهای که اگر از مدار مسدود موجود پنجره را بهسوی این هستههای تولیدی بازتر کند از آنسوتر نیز در ارادهای برای واگذاری تصدیگری به تشکلهای مدنی نقشآفرین خواهد بود. راهی که جز پیمودنش گریزی نیست.
عضو بازنشسته هیاتعلمی سازمان تحقیقات کشاورزی
زیست بوم/ عبدالحسین طوطیایی