عروس غاز، عروس را و غازهای خاکستری را که یک دم و یکبار و یک ثانیه از تکلم بازنمیایستند! کلهسبزها و خوتکاها را که در گیلان به آنها چهارتایی میگویند و نیز گیلار و تنجهها و آنقوتهای بینظیرش را بارها دیده بودم و شمارش کرده بودم. یک جوان را میشود به فریدونکنار برد و یک پرندهشناس بازگرداند، یک عاشق طبیعت بازگرداند ولی این بار که به فریدونکنار رفتم جنبه دیگری از زندگی در این دامگاه و کشتارگاه پرندگان را دیدم. تمام زمینهای زراعی زیر سایه سنگین میلههای قطور دامهای هوایی روح خود را از دست داده بودند. به نظر من این زمینها که یکی از بهترین انواع برنج عالم را تولید میکنند اکنون کشتارگاه پرندگان مهاجر آبزی شدهاند. خودم را جای یکی از این پرندگان گذاشتم که با سرد شدن هوا در محل تخمگذاری در سیبری، بهطور دستهجمعی، از سرما و گرسنگی به ایران پناه میآورند.
ما به اینجا نه پی حشمت و جاه آمدهایم/ از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم. این پرندگان هزاران کیلومتر راه را طی میکنند تا به گرما، غذا و آرامش برسند و ناگهان به مانعی که حتی به چشم دیده نمیشود برخورد میکنند. این تورهای هوایی از نایلون ظریف و بسیار محکم ساخته شدهاند که دیده نمیشوند. وقتی که پرنده با سرعت حدود ٣٠ کیلومتر در ساعت به این تورها برخورد میکند نخهای نایلون تا استخوان پرنده را میبرد. پاها را میشکند و نوک غازها را که سنگین هم هستند شکاف میدهد. گاه این پرنده یک روز، دو روز… در دام معلق میماند و هر دست و پایی که میزند او را بیشتر درگیر میکند. خلاصه آنقدر میماند که صاحب دام برسد و او را با خشونت و قساوت از دام رها کند و تازه بعد از آن مگر چه چیز منتظر پرنده مظلوم است.
دیدهام که بالها را در هم گره میزنند. انگار نه انگار که این حیوان جان دارد و درد را حس میکند. از مردم فریدونکنار که خود با طبیعت زندگی میکنند تعجب میکنم که برای پول اینهمه قساوت و بیرحمی را هم روا میدارند. چندی قبل دختران جوان فریدونکنار علیه اقدام بیرحمانه برخی از پدرانشان یک تجمع تشکیل دادند. روزنامههای ایران و جهان «کورسیادلاسرای» اسپانیا و «لوموند» فرانسه، مردم فریدونکنار را مانند مردم ایتالیا، کشتارکننده پرندگان میخوانند. علاقهمندان محیط زیست مردم را از رفتن به ایتالیا منع میکنند. آنها میگویند: «ایتالیاییها با مهمانان دیگر (پرندگان) با نهایت قساوت برخورد میکنند. این رفتار را با شما هم خواهند داشت.
به کشورشان نروید تا تنهایی را احساس کنند و دست از کشتار پرندگان بردارند! بنده به عنوان یک دایمالسفر و یک شکاربان قدیمی میبینم که مردم ایران از مردم فریدونکنار به خاطر رفتارشان با پرندگان گلهمند هستند! بنده در سفرهایم به ایران عزیزمان دیدهام که اهالی شهرهای گوناگون مثلا به تعداد شهدایی که از آب و خاک و ناموس ایران دفاع کرده و جان خود را دادهاند، افتخار میکنند، شهرهایی که خود را پایتخت طبیعت ایران میدانند یا شهرهایی که پایتخت تاریخ و فرهنگ میدانند و نیز استانهایی که پایتخت انجیر و یا صنایع دستی ایران و جهان میدانند! پایتخت قالیچه، فرش و حتی گلیم و گیوه! به راستی مردم ایران فریدونکنار را با چه لقبی و با چه شهرتی میشناسند؟ اگر تابلویی در مبادی ورودی فریدونکنار نصب شود مردم دوست دارند روی آن چه نوشته شود؟ «به شهر دوستدار پرندگان خوش آمدید» یا…؟
٭مشاور رییس سازمان محیط زیست