خبرگزاری کشاورزی و منابع طبیعی(IANN)/سال ۱۳۵۰ طی ابلاغیه سازمان محیط زیست کشور نسل ببر مازندران در جنگلهای خزری منقرض اعلام شد و نام ببر مازرون برای همیشه در تاریخ حیات وحش ایران گم شد.
شواهد نشان میدهد ببر مازندران از راسته گوشتخواران و بزرگترین عضو خانواده گربهسانان محسوب میشده، از لحاظ ژنتیکی با جثهای متفاوت و اغلب بزرگتر از ببر بنگال و کوچکتر از ببر سیبری بوده است. به گزارش ایسنا، هوشنگ ضیایی، نویسنده کتاب راهنمای صحرایی پستانداران ایران، میگوید: این نوع ببرها دارای رنگ پوست زرد متمایل به نارنجی هستند که زیر بدنشان نیز سفید و روی پشت آن نوارهای قهوهای رنگی وجود دارد. این استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش عنوان میکند: این ببرها دارای پاهای بلند، باریک و وزنی معادل ۳۰۰ کیلوگرم هستند. ببر زیبای هیرکانی تنها گربهسان علاقهمند به آب است که در بازه زمانی حیاتش در ساعات گرم روز در درون آب تا کیلومترها میتواند به شنا بپردازد.
ارتباط انقراض ببر مازندران و بهرهبرداری بیرویه از جنگل
ضیایی درباره خصوصیات بارز این نسل منقرض شده، میگوید: فعالیت در شب و داشتن زندگی انفرادی از ببر مازندران موجودی منحصربهفرد ساخته است. این نوع ببر معمولا صبح زود و اواخر غروب تمایل بیشتری برای شکار دارد. طبق آخرین اطلاعات به جا مانده از ببر مازندران قدرت پرش این حیوان تا ۱۰متر نیز میرسید و غذای اصلیاش پستاندارانی مانند مرال و گراز بودند، البته غیر از این موجودات، از دامهای اهلی متعلق به دامدارانی که در مجاورت و قلمرو این ببر زندگی میکردهاند نیز تغذیه کرده و در هر وعده در حدود ۴۰ کیلوگرم گوشت را میخورده است.
ضیایی درباره جفتگیری اینگونه منقرض شده، میگوید: جفتگیری اینگونه معمولا در اواخر زمستان بود و طول مدت آبستنی ببر ماده حدود ۱۰۰روز بوده است که معمولا در هر وضع حمل ۲-۳ توله به دنیا میآورد.
ببرهای کاسپین اغلب وسعتطلب بودند و قلمرو اصلی اینگونه از ببرها در گستره جهانی جنگلهای قفقاز، ایران، عراق، قسمتی از ترکیه و افغانستان بوده که متأسفانه نسل این موجود در تمامی این مناطق منقرض شده است. معمولا این نوع از ببرها علاقهمند زیستمندی در نیزارها، تالابها و بوتهزارها و مکانهایی که علاوهبر وجود پوشش و استتار مناسب به آب نیز نزدیک باشند، بوده است. این استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش یادآور میشود: در گذشتههای دور ببر مازندران در ایران در قلمرو وسیعی از مناطق جنگلی دریای خزر یعنی از آستارا تا پارک جنگلی گلستان حکمرانی میکرده است که متاسفانه در هیچ کدام از این نواحی دیگر اثری از این نوع ببر دیده نمیشود.
بر اساس شواهد و قرائن میانکاله بهدلیل وجود نیزارها و تالابهای متعدد، وجود آب و ارتباط با جنگلهای جلگهای مازندران محلی جذاب برای زندگی ببرهای مازندران بوده است.
وسعت تجمع اینگونه تا حدی بوده که ظلالسطان، ولیعهد ناصرالدین شاه در تاریخ مسعودی، از شکار ۳۵ قلاده ببر مازندران در شبه جزیره میانکاله یاد میکند. ابوطالبی، کارشناس محیط زیست میانکاله، میگوید: میانکاله در مجاورت تالاب و نیزارهای وسیع بوده است و جنگل و بیشه پیرامون آن بدون انقطاع به تالابهای مختلف دیگر نیز ادامه داشته، به نظر میآید که برای ببر این وضع، ضرورتی قوی و اکولوژیک است. محل زندگی این نوع از ببرها، جنگلهای ساحلی بوده که در کنار رودخانهها و تالابها قرار میگیرند. در واقع ببر مازندران تنها گربهسانی است که به آب نیاز دارد و روزی چند ساعت باید آبتنی کند. ببر مازندران بچههایش را در نیزار مخفی میکرد تا ببرها و انسانها و درندگان دیگر، تولههایش را نکشند؛ اما با بازشدن پای انسان به جنگلهای بکر هیرکانی و شروع بهرهبرداری از جنگلهای شمال از دهه ۲۰ و تاراج آن در دهههای ۳۰ به بعد مهمترین زیستگاه ببرهای مازندران در معرض نابودی قرارگرفت.
جنگلهای میانکاله قلمرو امن ببر مازندران بود
ابوطالبی یادآور میشود: بلوغ در ۴ سالگی و سخت بودن دوام در طبیعت وحشی تا سن بلوغ و انجام جفتگیری، قدرت کم در زایش و نگهداری تولهها، جداشدن از مناطق تالابی و عدم توان مبارزه توله ببرها با دشمنانی چون شغال، روباه و گربه جنگلی و… از عوامل دیگری است که به انقراض ببر مازندران منجر شده است. پس از این پایان حزنانگیز، جنگلهای میانکاله که روزگاری قلمرو بزرگترین گربهسان جهان بود، لقمهای دندانگیر برای سودجویان و منفعتطلبان شد تا در پی منعفتطلبیهای خود تیشه به ریشه این جنگلها بزنند و تنها قلمرو امن ببرمازندران را به نابودی بکشانند.
در گیر و دار منفعتجوییهای برخی به نام توسعه گردشگری در میانکاله، سازمان محیط زیست کشور تصمیم گرفت ۲ قلاده ببر سیبری را که از نظر ژنتیکی با ببر مازندران شباهت زیادی دارد، وارد کشور کند تا با آمدن صاحبخانه به خانهاش هم یک گونه باارزش انقراض یافته، احیاء شود و هم میانکاله خانه ببرها از دست سودجویان در امان بماند.
ابوطالبی، کارشناس محیط زیست، با اشاره به اینکه پس از انقراض نسل ببرهای مازندران طی مطالعاتی معلوم شد ببر سیبری ۸۵ درصد از لحاظ ژنتیکی با ببرمازندران مشابه است، میگوید: برخی دانشمندان معتقد بودند ببر مازندران و ببر سیبری دارای مشابهتهای ژنتیکی فراوانی هستند؛ اما ببرهای سیبری بر اثر مهاجرت به این منطقه براساس شرایط آب و هوایی دارای پوستی روشنتر و جثهای بزرگتر شدند، با نگاهی به موجودات مناطق سردسیر این فرضیه تا حدودی درست به نظریه میرسید. وی تصریح میکند: در فروردین ۱۳۸۹ با رایزنیهایی که با روسیه انجام گرفت، دو قلاده ببر نر و ماده سیبری در ازای دو پلنگ ایرانی به ایران وارد میشود تا نسل ببر خزری از طریق ببرهای سیبری احیاء شود. مایا و السیا پس از توافق ایران و روسیه در بدو ورود به ایران به جای اینکه طبق برنامه وارد میانکاله شوند مستقیم به پارک ارم فرستاده شدند و هیچگاه رنگ مازندران را نمیبینند.
مایا و السیا هرگز رنگ مازندران را ندیدند
ابوطالبی، عضو سمنهای حفاظت از محیط زیست، میگوید: بهدلیل آماده نبودن شرایط میانکاله برای رهاسازی ببرهای سیبری این دو ببر به پارک ارم تهران تحویل داده شد. این زوج که از راه دور آماده بودند تا سرپوشی برای انقراض نسل ببرهای مازندران باشند در باغ وحش پارک ارم بهدلیل نبودمدیریت صحیح با گوشت الاغهای بیمار تغذیه شدند. در همین احوال مایا بهصورت نهفته ناقل بیماری مهلکی شد؛ اما هنوز بیماری ضربه کاری را به این ببر وارد نکرده بود. تا اینکه بهدلیل عدم شناخت زمان جفتگیری ببرها، ببر نر و ماده در یک جایگاه قرار گرفتند و چون ببرها به جز زمان جفتگیری در اکثر مواقع باهم به جدال میپردازند بر اثر درگیری بین ببر نر و ماده مایا زخمی میشود.
ابوطالبی، کارشناس محیط زیست، با اشاره به این نکته که بعد از خوردن گوشت الاغ آلوده، در همان روزهای نخست نشانههای ابتلا به بیماری مشمشه در مایا همان ببر نر معروف سیبری دیده شد، یادآور میشود: با عفونیشدن زخم ببر نر این ببر به آزمایشگاهی منتقل شده و پس از انجام آزمایشهایی مشخص میشود که دچار عفونت ریه و بیماری مشمشه شده است که بر اثر خوردن گوشت الاغ به وجود میآید. وی میگوید: مایا پس از یک هفته توان مقابله با بیماری را از دست میدهد و قفس باغ وحش پارک ارم آخرین زیستگاه ببر نر سیبری میشود. مایا، السیا را تنها میگذارد؛ اما روزهایی سخت در انتظار ببر ماده سیبری بود. السیا مشکوک به بیماری مشمشه بود و کسی نمیتوانست این شک را برطرف کند. السیا ۴ ساله بیگناه به قرنطینه فرستاده میشود تا اینکه در سال گذشته طی آزمایشاتی معلوم میشود این ببر ماده سالم است. هماکنون این ببر به تنهایی در باغ وحش ارم زندگی میکند و ببر نری برای جفتگیری و ازدیاد نسل وجود ندارد، در حالی که روسیه نیز از دادن ببر دیگری به ایران سرباز میزند و باید گفت عملا پروژه احیای ببر خزری با استفاده از ببرهای سیبری با شکست روبهرو شده است.
حال داستان غمانگیز رویارویی با ببر مازندران و شکار این موجود منحصربهفرد تبدیل به افسانهای شده که نقل محافل پدربزرگها و شکارچیان قدیمی شمال کشور است، هرچند انقراض اینگونه خارقالعاده جای بسی تأسف است؛ ولی آب ریخته را نمیتوان جمع کرد. میتوان از این تراژدی عبرت بسیار گرفت تا گونههای منحصربهفردی مانند یوزایرانی، پلنگ ایرانی، گوزن زرد ایرانی و… به چنین سرنوشتی مبتلا نشوند. حفظ حیات وحش و نگهداری و نگهبانی از گونههای جانوری در هر کشوری به همراهی و همیاری سازمانهای مسئول و دستاندرکار و همچنین سازمانهای مردمی نیاز دارد و برنامههایی که از سوی سازمان محیط زیست در کشور ما برای این موضوع طراحی شده؛ چنانچه بهصورت ژرف و طی برنامهریزیهای ویژه در یک کشور اجرایی نشود در بلندمدت نابودی گونههای زیستی و گستره زیستگاههای جانوری و گیاهی کشور را رقم میزند.
منبع: سبزینه
لینک کوتاه : http://iann.ir/?p=18114