گزارشاتی در مورد مرگ و میر ناگهانی و تعداد بالای این ماهی در منابع آبی پشت سدها در برخی از نقاط دنیا وجود دارد و اگر این اتفاق درایران بیفتد چه خواهد شد؟ در صورت بروز چنین اتفاقی آب شرب انسانی را در این برهه از زمان، بحران آب کشور دچار خشکسالی شده و آن را دوصدچندان می کند.
ورود تیلاپیا به منابع آبی روند مردابی و باتلاقی شدن تالابهای کشور را تسریع خواهد کرد.افزون بر این اکوتوریسم که یکی از راههای درآمدزایی و رونق اقتصادیست دچار صدمات جبران ناپذیری میگردد که برای جبران آن گریزی نتوان یافت. از نظر ارزش غذایی برای مصرف کنندگان این آبزی مضرتر از بادام زمینیست و حتی میتواند منجر به ایجاد التهاب های گوناگون گردد و در برخی موارد منجر به عوارض قلبی شود. میزان چربی های امگا ۳ آن بر خلاف بسیاری از ماهیان پرورشی بسیار اندک است.
موضوعی که در توجیه پرورش این گونه از طرف برخی مقامات مرتبط مطرح می گردد این است که مدنظر دارند در مناطق بیابانی و مرکزی ایران این صنعت را توسعه دهند و از آب های لب شور و شور زیرزمینی استفاده گردد. با توجه به این دیدگاه آیا تضمینی بر پایین نرفتن سطح آب زیرزمینی در این مناطق وجود دارد؟ در صورت بهره برداری از آبهای زیرزمینی لب شور این مناطق حتماً منجر به افت سطح این آبها شده و منجر به نرسیدن ریشه بسیار از درختان و درختچه های مناطق بیابانی به این آبها و درنتیجه خشک شدن پوشش گیاهی می شود و بالتبع آن بیابان های ایران تبدیل به کویرهای لم یزرع شده و مسائلی چون شور شدن زمینهای کشاورزی اطراف و ایجاد ریزگردها در داخل کشور گریبانگیر سرزمی نمان می شود.
با توجه به این مباحث جای بسی تعجب و نگرانی است که عده ای بر طبل واردات تیلاپیا میکوبند. می بایست از سازمان های دولتی مربوطه من جمله سازمان دامپزشکی، شیلات، وزارت جهادکشاورزی و سازمانهای غیردولتی و مردم نهاد اکیداً خواسته شود از ورود این گونه نابودگر جلوگیری گردد و در جهت آگاه کردن مردم (البته که افزایش آگاهی و آموزش دارای اهمیت و تقدم است) از مضرات ورود آن اقدام شود و با واردکنندگان آن به جد برخورد گردد تا شاهد تجربیات تلخ ورود گونه های مهاجمی چون آزولا به شمال کشور و ماهی آمور به تالاب هامون و بسیاری دیگر نباشیم و این جمله را لااقل کمتر بشنویم که: خود کرده را تدبیر نیست.
روح الله رحیمی/استادیار گروه شیلات و محیط زیست دانشگاه شهرکرد/منبع: زیست بوم