• امروز : پنج شنبه - ۳۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : 10 - شوال - 1445
  • برابر با : Thursday - 18 April - 2024
1

من از این طرفداران محیط زیست می ترسم!

  • کد خبر : 4841
  • ۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۱

اگر دنبال نوشته ای داغ در خصوص محکوم کردن این و آن و کوبیدن مُشت محکم هستید این نوشتار را نخوانید. حسین پناهی در شعری می گوید:« من زندگی را دوست دارم ولی/ از زندگی دوباره می ترسم!/ … قانون را دوست دارم/ ولی از پاسبانها می ترسم!/ عشق را دوست دارم/ ولی از زنها […]

اگر دنبال نوشته ای داغ در خصوص محکوم کردن این و آن و کوبیدن مُشت محکم هستید این نوشتار را نخوانید.

حسین پناهی در شعری می گوید:« من زندگی را دوست دارم ولی/ از زندگی دوباره می ترسم!/ … قانون را دوست دارم/ ولی از پاسبانها می ترسم!/ عشق را دوست دارم/ ولی از زنها می ترسم!/ … سلام رادوست دارم / ولی از زبانم می ترسم! / من می ترسم/ پس هستم/ اینچنین می گذرد روز و روزگارم»!

۱- من محیط زیست را دوست دارم اما از بعضی طرفداران محیط زیست می ترسم! گسترش شبکه های مجازی به همان اندازه که مبارک است و موانع ارتباطی را فروریخته اند، می توانند ترسناک باشند. مثل سقفی که در زلزله دیگر «جان پناه» نیست و ممکن است « آوار» شود و جان بگیرد. هر از گاهی موجی در محکومیت افراد و جریانات محیط زیستی شکل می گیرد، ابتدا مثل گلوله برف کوچکی، سرگرم کننده و جالب به نظر می رسد اما در اندک مدتی به بهمنی خُردکننده تبدیل می شود.

سالها طول کشید تا محیط زیست از یک موضوع کاملاً تخصصی که برخی آن را در بسته بندی های مرتب و تاکسیدرمی شده تعریف می کردند به یک دغدغه عمومی تبدیل شد اما فربه شدن این «عمومیت»، اندک اندک مثل همان بهمن دارد به موضوعی خطرناک و دردسرساز تبدیل می شود. به بهانه ای برای تهاجم و تخریب، به فضایی برای اظهارنظرهای شگفت آور، به دریاچه ای برای غرق کردن همدیگر نه شنا کردن با هم.

۲- در آخرین نمونه دست به دست شدن عکسی از سه فعال واقعی محیط زیست که در کنار آخرین یوزپلنگ قربانی شده در جاده ها، بعد از نمونه برداری و درج اطلاعات بیومتریک کنار این گونه باارزش ثبت کرده اند موجب شد برخی با رفتاری هیجانی دست به هتاکی بزنند و چنان به آنها حمله کنند که گویی شکارچیانی هستند که با شکار عکس یادگاری گرفته اند. از آنها که با دندان های دُرشت و لبخند به لب کنار لاشه خونین کل و بز و خرس و پلنگ عکس یادگاری می گیرند. بیشتر کسانی که این سه را می شناختند و می دانستند در طول این سالها برای حفاظت از یوزپلنگ ها چه خونی دلی خورده اند لب گزیدند اما موج پرشور کسانی که کمترین اطلاعی، یا بیشترین بغضی داشتند چنان خُردکننده و ویران گر شکل گرفت که ترسناک است. آنها مدعی بودند که این سه نفر پیروزمندانه کنار لاشه یوز با لبخند عکس یادگاری گرفته اند! بی اطلاع از اینکه همین سه متخصص محیط زیست در روزهای تعطیل هفته گذشته، کیلومترها در پی دو توله سرگردان بیابان ها را گشته اند. همان روزهای تعطیلی که برخی از همین چریک های مهاجم اینترنتی کنار شومینه و بخاری وب نوردی می کردند.

تعارف و نان قرض دادن را کنار بگذاریم و صریح حرف بزنیم؛ این همه تهاجم بی مایه و ناپخته ترس آور است. چریک های اینترنتی که مهمترین فعالیت زیست محیطی زندگی شان لایک کردن عکس و کامنت گذاشتن در شبکه های مجازی است اتفاقاً بیشترین اشتیاق برای تهاجم و هتاکی را از خود نشان دادند. این همه خشم و خشونت با روحیه طبیعت گرایانه نسبتی هم دارد؟ قضاوت بر اساس یک عکس تا چه اندازه با واقعیت همسو است؟ این بومرنگ که پرتاب می کنید خیلی زود به سوی خودتان برمیگردد، برای فردا روزی که خلایق بر اساس یک عکس یا یک کامنت تمام هستی شما را در معرض قضاوت بگذارند آماده هستید؟ آن را منصفانه می دانید یا چون مرگ برای همسایه است اسباب مُرده خوری جور است و ملالی نیست؟! شما واقعاً هوادار محیط زیست هستید یا از این آب گل آلود دنبال صید ماهی خودتان هستید!؟ این فحاشی ها کدام مشکل از محیط زیست را تا امروز حل کرده است؟ لطفاً یک مورد را بفرمائید! با توهین و ناسزا جلوی ریزگردها را گرفتید؟ پلنگ ها را از زیر چرخ پرایدها بیرون کشیدید؟ درخت ها را از دهان تبرها نجات دادید؟ چه نتیجه درخشانی از این ادبیات بویناک و حقیر گرفته اید که به آن ادامه می دهید؟

۳- فعالان واقعی محیط زیست در این کشور انگشت شمارند. آنچنان که در حلقه تنگی می توان آنها را گرد هم آورد و با نام و نشان همدیگر را می شناسند. آنها مثل اعضای هر مجموعه انسانی دیگری ممکن است دچار خطای محاسباتی شوند، با انتشار یک عکس، مطلب و گاه گرفتار شدن در تارعنکبوت شایعه ای به سیبلی برای تهاجم تبدیل شوند. تهاجم از سوی جامعه ای که بُرشی از قشر جوان آن مشتاق تندخویی، پرخاش و فحاشی است. رفتار این جوانان پرشور در حالیکه کمترین آشنایی با اصل ماجرا ندارند یا اصولاً فاقد مطالعه و تخصصی در آن هستند با هیچ منطقی توجیه پذیر نیست. آنها بی مهابا حمله می کنند و موجی می سازند که ترسناک است. در این میان حُب و بغض های فردی هم طبعاً اثرگذار است اما وظیفه فعالان محیط زیست مراقبت از همدیگر است. نقد را با «شُستن رخت چرک» ها در کوچه اشتباه نگیریم. می توانیم با حفظ اختلاف نظرها به جای جار زدن عیب همدیگر در عیان، این موضوع را در گفتار و نوشتاری به اطلاع هم برسانیم که غیر نداند. این ماجراهای پر آب و تاب که آبرو و حیثت و اعتبار آدم ها را نشانه می رود از آن دست «سِر دلبران» است که خوشتر است گفته ناید در « حدیث دیگران». کوتاه سخن آنکه اگر نگران محیط زیست هستیم از هم مراقبت کنیم.

۴- اگر از خواندن این نقد به خشم آمده اید، به خط اول این نوشتار برگردید، آنجا که نوشتم: اگر دنبال نوشته ای داغ در خصوص محکوم کردن این و آن و کوبیدن مُشت محکم هستید این نوشتار را نخوانید.
زیست بوم/احسان محمدی-مدیرمسئول

لینک کوتاه : http://iann.ir/?p=4841

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت پایگاه خبری کشاورزی و منابع طبیعی در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • در صورت مشاهده پیام های غیر اخلاقی توسط پلیس فتا پیگیری میشه
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با موضوع باشد منتشر نخواهد شد.